سینما پرس -گروه نقد/ Blue Jasmine «جاسمین غمگین» آخرین اثر وودی آلن است که بازهم شخصیت محوری آن یک زن است. جاسمین با بازی درخشان کیت بلانشت، بانویی غرق در پول و خوشبختی در نیویورکی است، بعد از اینکه ازدواجش با تاجر ثروتمند یعنی هال با بازی الک بالدوین، تباه می شود، به آپارتمان معمولی خواهرش می رود تا دوباره خودش را جمع و جور کند.
جاسمین ناامید و فقیر به سان فرانسیسکو آمده تا نزد خواهرش،جینجر با بازی سالی هاکینز زندگی کند. او خانه جینجر را به خاطر کوچکی و ... تحقیر می کند و تضاد بین دو زندگی، یعنی زندگی اشرافی قبلی جاسمین با زندگی همراه با خواهرش در یک خانه کوچک و محقر ، با رفت و آمد فیلم بین زمان گذشته و حال بیشتر نمایان می شود. زندگی خواهر جاسمین که از طبقه اجتماعی پایین تری برخوردار برای جاسمین تلخ است. جاسمین در مورد نامزد جدید جینجر،چیلی با بازی بابی کانیول،که به نظرش دست کمی از شوهر سابقش؛ اگی ندارد بدگویی می کند.
داستان اصلی در سان فرانسیسکو اتفاق می افتد.«جاسمین غمگین» در رفت و برگشت های مدامی بین گذشته و حال قرار دارد تا از رهگذر این مواجهه و تقابل ، به درام و فاجعه نزدیک شود؛ به فاجعه جاسمین بودن و فاجعه جاسمین شدگی. روایت دو خط داستانی فروپاشی زندگی رویایی جاسمین در نیویورک، و تلاش ناامیدانه وی برای شروعی دوباره در سانفرانسیسکو را به طور موازی پیش می برد. برای جاسمین مواجه شدن با واقعیت سخت است.
جاسمین، شکننده،غمگین، چند لایه، آسیب پذیر، پیچیده و کوته فکر، از عرش به فرش افتاده، سطحی و زیر پوشش دروغین ،اقتباسی آزاد از نمایشنامه «اتوبوسی به نام هوس» تنسی ویلیامز است که عناصر کمدی، فلاش بک ها و روایت درهم وودی آلن، این عدم توازن را شدت می بخشد. قسمت های فلاش بک مشخصا جاهای خالی داستان را پر می کند اما کاربرد دیگر آن یک تقابل نمادین است. تقابل میان گذشته و حال، میان ثروت و فقر و سرانجام میان زندگی گذشته جاسمین و شرایط رقت بار حال او. جاسمین با پرتاب شدن از طبقهای مرفه به طبقهای پایینتر حال باید بکوشد که دوباره خود را بالا بکشد اما این امر با توجه حساسیتهای او ممکن است؟
جاسمین قادر نیست تا خود را با شرایط جدیدش منطبق کند. زندگی اعیانی گذشته اش ، ارتباط او با طبقه پایین تر از خود را عملا غیرممکن نموده و از این رو به جینجر و چیلی به دیده تحقیر نگریسته و خواهان همنشینی با انسانهایی از طبقه خود است. راه نجات برای جاسمین پیدا می شود، دوایت ،دیپلمات بیوه و جذاب عاشق جاسمین می شود و خواهان ازدواج با او است اما در نهایت وقتی متوجه می شود جاسمین درباره مرگ شوهر و نداشتن فرزند به او دروغ گفته است، او را رها میکند. پایان فیلم کمی شبیه «کابریا» است، اما این بار خود جاسمین است که مسبب بدبختی خویش است. جالب ترین وجه این کارکتر با تمام کوته نظریها و سطحی بودنش این است که محاطب را با خود همراه می سازد و باعث دلسوزی می شود.
روایت داستان در«جاسمین غمگین» با فیلمنامه ای متمرکز و توجه کارگردان به جزئییات و ایجاد تنش بین شخصیت ها و همچنین تجربه توامان روایت خطی و غیرخطی در کلیت فیلم، باعث شده است تا وودی آلن همچنان داستان گویی قهاری باشد.
بازی ها به شدت سنجیده و جا افتاده است و مخصوصا به بازی بی نهایت رها شده کیت بلانشت می توان توجه کرد. در اجرای دقیق میزانسن ها هم آلن خوب عمل می کند و ما خیلی متوجه کات ها و حرکات دوربین نمی شویم. خرده داستانک ها هم همجهت با داستان و خط اصلی فیلم جلو می رود ماند داستان دکتری که جاسمین در مطب او کار می کند و یا پسرخوانده جاسمین که هم چیز را ول می کند و در یک مغازه ابزار آلات موسیقی کار می کند.
ریتم زنده و پویای فیلم درست و باعث می شود تا مصائب جاسمین تماشاگر را آزار ندهد. اقتباس وودی آلن از «اتوبوسی به نام هوس» یکی از متفاوت ترین فیلم های است که با نگاه به این نمایشنامه ساخته شده است و با یک فیلم کاملا وودی آلنی روبرو می شویم.
علی احمدی
ارسال نظر